مسئله خانواده در يك جامعه سالم و تكامل يافته، مسئله بسيار مهمي است كه بدون بهرهمندي از اين نهاد، امكان اصلاح و پيشرفت در زمينههاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي وجود نخواهد داشت. مهر و محبت زن نسبت به همسر و فرزندان، شيرازه استحكام خانواده و زيرساخت پيوندهاي عميق ميان اعضاي خانواده است. از همين رو، زن و خانواده همواره 2مسئله غيرقابل تفكيك از هم بودهاند و كساني كه مسئله زن را جدا از مسئله خانواده مورد بررسي قرار ميدهند در فهم مسئله و تشخيص علاج مسائل آن، دچار اختلال ميشوند.هيچكس نميتواند منكر نقش بيبديل زنان در تربيت نسلهاي آينده باشد و فرزندان شايسته جامعه در دامان مادراني بزرگ ميشوند كه از نظر اعتقادي، فرهنگي و اجتماعي به مراحل متعالي رسيدهاند.
چنين مادراني با درك قويتر از مسائل مختلف اجتماعي و خانوادگي، بهترين راهها و مناسبترين روشها را در تنظيم روابط اعضاي خانواده با يكديگر و روابط آنان با اجتماع بهكار ميگيرند و بهعنوان مشاوري امين و دلسوز در كنار اعضاي خانواده حضور دارند. زن در خانواده مانند يك كارخانه انسانسازي عمل ميكند و با هنرمندي و صبوري خود، محيطي آرام و مناسب براي رشد و نمو اعضاي خانواده فراهم ميآورد. او است كه در نقش همسري مهربان و دلسوز، كمكحال سرپرست خانواده ميشود تا مسائل و مشكلات خانواده به بهترين وضع ممكن حل و فصل شود؛ همانطوري كه كمك ميكند تا فرزندانش در مواجهه با رويدادهاي اجتماعي، رفتار مناسبي از خود بروز دهند.
بديهي است كه در چنين شرايطي، نقش تربيتي زن در خانواده از چارچوب يك مجموعه چند نفري خارج و آثار تربيتي او در جامعه ديده ميشود.
در رابطه با موضوع نقش زنان در خانواده، مسائل اساسي ديگري مانند اصول و ارزشهاي ديني و باورهاي اجتماعي، نقش فرهنگي و تربيتي زن در خانه و جامعه، وضعيت جسمي و عاطفي زنان، ضرورتها و اولويتها و... نيز مطرح است كه بايد با تكيه بر نگاه انساني اسلام به مسئله زن مورد توجه قرار گيرد. مسئله خانواده بهخصوص «سلامت، امنيت و آرامش زن در خانواده»، مسئلهاي اصلي است كه بايد به آن پرداخت و عوامل سلب آرامش و سكينه روحي زن در خانواده را جستوجو و با شيوههاي گوناگون از جمله قانون و تبليغ صحيح، اين موانع را برطرف كرد.
البته در اين رابطه الزامات ديگري نيز وجود دارد كه «پرهيز و دوري كامل از فراوردههاي غربي» يكي از مهمترين اين الزامات بهشمار ميآيد. مقاممعظم رهبري در اين رابطه ميفرمايند: «غربيها به دلايل مختلف، مسئله زن را بد فهميدهاند اما همان فهم غلط و تباهكننده را سكه رايج دنيا كردهاند و با هوچيگري، مجال حرف زدن به ديگران و مخالفان را نميدهند». بدفهمي غربيها در مورد «مسئله زن» دلايل متعددي دارد اما نگاه مادي و غيرالهي آنان به هستي و جهان، اصليترين دليل انحراف عميق تفكرات غربي درباره زن است و در واقع همين تفكرات است كه باعث ميشود آنها با نگاهي تحقيرآميز به زن، جايگاه او را تا حد وسيلهاي براي اطفاي شهوات مردان تنزل دهند.
نتيجه اين تفكرات ظالمانه و متحجرانه، جز گسترش فساد و تباهي و از بين رفتن قداست خانواده نبوده و وضعيت كنوني زنان در جوامع غربي، پيامد چنين تفكرات غلطي است. مبرهن است كه اين نوع تفكرات نميتواند هدايت و سعادت جوامع بشري خصوصا نقش همسري و مادري زنان در خانواده و اجتماع را بهدنبال داشته باشد. نكته مهم ديگري كه بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه هرچند برخورداري زنان از فرصت تحصيل، رشد و تعالي يك ضرورت است اما در عين حال، پرداختن به چنين اموري نبايد موجب فراموشي يا به حاشيه رانده شدن مسئله اصلي، يعني «خانواده و نقش محوري زنان در اين نهاد مقدس» شود. بديهي است كه استفاده از نظرات استادان حوزه و دانشگاه، فعالان اجتماعي، پژوهشگران و صاحبنظران منصف و معتقد به رعايت الزامات مطرح شده، ميتواند كمك مؤثري براي تدوين «راهبردي صحيح و همه جانبه» در امور زنان ازجمله نقش زنان در خانواده باشد.
نظر شما